درخواستی

ناوک خنجر فراق

تو خود بگو چه سازم با این همه گل خشکیده که در این لحظه‌های دل تنگی زیبایی خود را در گلدان تشنه روح من نثار فراق تو می‌کنند؟

تو خود بگو چه کنم با چشمان سحرآمیزت که در قاب دل من می‌درخشند و خنده‌ها و شادی‌هایت را نشان می‌دهند؟

تو خود بگو من چه کنم با این همه فاصله و این حجم کشنده دل تنگی و با دلی که پر می‌کشد به سوی تو اما از هر طرف با قفس تنگ روزگار برخورد می‌کند؟